مهمترین چالشهای گردشگری در شهر بابلسر

چالشهای زیرساختی •
نارسایی در حملونقل: اصلیترین مسیرهای دسترسی به بابلسر (مانند جادههای هراز، کندوان و سوادکوه) در فصول پرمسافر از ترافیک سنگین رنج میبرند و کیفیت نگهداری آنها نامطلوب است.
بررسیها نشان میدهد که زیرساختهای حملونقل در استان مازندران بهطور کامل توسعه نیافته و هماکنون با «چالشهای اساسی» روبهروست .
در نتیجهی این کمبود، دسترسی مناسب و ایمن به مقاصد گردشگری در بابلسر محدود شده است.
• کمبود اقامتگاه مناسب: تعداد و کیفیت هتلها و مراکز اقامتی استاندارد در بابلسر پاسخگوی تقاضای فصلی گردشگران نیست.
به دلیل رشد ناموزون تقاضا، در فصول اوج گردشگری با کمبود مکانهای اقامتی با امکانات رفاهی کافی مواجهیم. همین مسئله باعث شده که بسیاری از گردشگران یا در اسکانهای غیررسمی باشند یا به شهرها و مراکز همجوار رانده شوند. • ضعف خدمات شهری و مدیریت پسماند: حجم انبوه زبالههای شهری در فصل گردشگری بهیادماندنی است. محل دفن فعلی زبالههای بابلسر در نزدیکی ساحل (بین پارکینگهای ساحلی ۸ و ۹) بیش از ۴۰ سال است که بهصورت غیربهداشتی عمل میشود. در این سایت روزانه حدود ۸۰ تن زباله دفن میشود و در فصل مسافرپذیری این رقم تا ۱۲۰ تن در روز میرسد . نشتی شیرابههای این محل به سفرههای آب زیرزمینی و سرانجام دریای خزر، علاوه بر آلودگی محیط، بهداشتی، مشکلات جدی زیستمحیطی و خدمات شهری پدید آورده است. • ناکارآمدی امکانات گردشگری: زیرساختهای تفریحی شامل پارکها، اسکلهها، سکوی قایقرانی و فضای سبز اطراف رودخانه بابلرود علیرغم جذابیتهای خوب، نیازمند بهسازی، نگهداری و توسعه بیشتر هستند. عدم وجود سیستمهای اطلاعات گردشگری (تابلوها، بروشورها، راهنماها) و مراکز خدمات رفاهی (پمپبنزین، استراحتگاه بینراهی) در مسیرهای دسترسی به بابلسر نیز معضلی است که به تجربه سفر گردشگران لطمه میزند .
چالشهای مدیریتی •
ضعف برنامهریزی راهبردی: پژوهشهای منطقهای نشان میدهد نبود «برنامهریزیهای جامع توسعه گردشگری» و «ضعف مدیریتی» از مهمترین عوامل کندی توسعه این حوزه هستند .
بهعنوان مثال، مطالعهای بر شهر کیاسر (ساری) در مازندران تأکید کرده که این دو عامل، همراه با کمبود سرمایهگذاری، از نواقص اساسی در توسعه گردشگری شهری بهشمار میروند .
به نظر کارشناسان، فقدان طرحهای راهبردی منسجم در سطح شهرستان بابلسر، موجب شده است تا سیاستگذاری در گردشگری محلی پراکنده و واکنشی باشد.
• نبود نهاد واحد هماهنگکننده: ساختارهای اجرایی گردشگری کشور در عمل پراکندهاند.
بهعنوان نمونه، «ستاد اجرایی خدمات سفر» که در ایام نوروز بهطور فصلی تشکیل میشود، بیشتر نقش هماهنگی را دارد و عملاً مجری یکپارچه برنامهها نیست .
مطابق گزارشها، دبیرخانه این ستاد صرفاً وظیفهٔ «هماهنگی» بین نهادها را بر عهده دارد و تمام دستگاههای اجرایی موظفند خود در ارائه خدمات گردشگری مشارکت کنند .
چنین ساختاری موجب شده تا تصمیمگیریها در گردشگری بابلسر فاقد یک نهاد متمرکز و زمانبندی بلندمدت باشند.
• سیاستگذاری نامنسجم و مقطعی: تغییرات مکرر در سیاستها و کمبود نظام نظارتی مؤثر نیز از مشکلات مدیریتی بابلسر است.
بهعنوان مثال، در سالهای اخیر طرحهایی مانند تفکیک زباله از مبدا در چند روستای پایلوت بابلسر اجرا شده است، اما اجرای برنامههای سازمانیافته گردشگری (مانند ارتقای کیفیت خدمات یا استانداردسازی جاذبهها) آنگونه که در مناطق توریستی پیشرفته برنامهریزی میشود، هنوز در این منطقه صورت نگرفته است.
نبود تداوم در اجرا و نبود دخالت مؤثر بخش خصوصی در طرحهای توسعه گردشگری، روند رشد زیرساختها و خدمات را کُند کرده است.
چالشهای زیستمحیطی •
آلودگی رودخانهها و حیات آبی: ورود فاضلاب شهری و کشاورزی به رودخانه بابلرود و شازده (در بابلسر) یکی از مهمترین تهدیدهای محیطزیستی ناحیه است.
مطابق گزارش سازمان محیطزیست مازندران، تخلیه مستقیم انواع آلاینده و فاضلاب تصفیهنشده به این رودخانهها، علاوه بر آلودهکردن آبها، حیات آبزیان را نیز به خطر انداخته است .
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰